ساعت مچی بند بافتنی روژین در بین دیگر ساعت ها نظیری ندارد و در اولین نگاه همه را شیفته و مجذوب خود میکند و برای همین ما به کسانی که در انتخاب و خرید ساعت مچی مانده اند این ساعت را برایشان پیشنهاد میکنیم و یا اگرمیخواهند به عزیزانشان هدیه دهند انتخاب این ساعت مچی میتواند بهترین انتخاب برای دوستداران آنها باشد این ساعت در رنگبندی های زیبا و متنوع به یکی از پرفروشترین ها تبدیل شده
در فرهنگ عاميانهی مردم، شب يلدا و شب چله، شب دوستی است. شب بار عام و کارهای خيريه است. مردم ايران که اکثراً کشاورز يا دامدار بودهاند، آموختهاند تا سرمای زمستان را بهانهای برای دورهم جمعشدن و جشن به پايان رساندن يک سال زراعی بدانند. ليکن در فرهنگ ادبی و رسمی کشورمان، يلدا اغلب چهرهی تاريک و خشن شبی طولانی است. شبی که عشاق به انتظار به سرآمدن آن هستند. طولانی و تاريک بودن يلدا استعارهايست برای فراق جانکاه معشوق، تنهايی و انتظار وصال و گاه گيسوی سياه و بلند يار. و حال چندبيتی در اين مضمون میخوانيم:
بغض هایت را برای خودت نگهدار ، گاهی ” سبک ” نشوی ” سنگین ” تری . . . . . . زیر بارانم ، بی چتر ! تنها بینی سرخم لو میدهد مرا ؛ که باریده ام همراه ابرها . . . اما تابلوی قشنگی شده ایم : من و جاده و بارن . . . ! . . . ای اشک دوباره در دلم درد شدی / تا دیده ی من رسیدی و سرد شدی از کودکی ام هر آنزمان خواستمت / گفتند دگر گریه نکن مرد شدی . . . جنس بغض من آنقدر ها هم خوب نیست ؛ تا اسمت را میشنود طفلک میشکند !
تمام پيشرفتهاي عالمگير خود را مديون تفكر منظم و يادداشت برداري دقيق هستم . . . . من هفتصد بار اشتباه نكردم. من یك بار اشتباه نكردم من زمانی موفق شدم كه هفتصد راهی را كه موفقیت آمیز نبود اصلاح كردم. هر گاه راهی را كه عمل نمی كرد حذف كردم راهی را پیدا كردم كه كار می كرد. . . . هیچ چیز در دنیا به اندازه عصمت و عفت زن را بالا نمی برد . . . . اگر هر یک از ما کارهایی را که قابلیت انجام آن را داریم انجام می دادیم جدا شگفت زده می شدیم.
اگر به سوالات زیر پاسخ درست بدهید یعنی شما درک صحیحی از مراسم ازدواج و حواشی آن دارید و میتوانید برای مزدوج شدن اقدام کنید:
1- چرا زنها مهریه میگیرند و مردها مهریه میدهند؟ الف- چون عدالت رعایت شود! ب- ای آقا! حالا کی داده کی گرفته؟ ج- مهم عشق و علاقه است! د- چون آقای داماد دست از پا خطانکنه
2- به هدیه خانواده عروس به اطرافیان داماد چه میگویند؟ الف- خلعتی ب- جارخته ج- جارفته د- چیزی نمی گویند
جا گذاشتی . . . ! رد خاطراتت را جا گذاشتی مال ناراضی از گلوی ما پایین نمیرود بیا برش دار . . . . . . تو + خاطراتت + چشمانت + دستانت + لبخندت + اشکت چند نفر به یک نفر ؟! . . . تا انتهای زندگی دوستم خواهی داشت؟ - نه ، تا انتهای خودم دوستت خواهم داشت . . .
به غضنفر میگن با بالش جمله بساز میگه یه کبوتر دیدم زدم به بالش!! میگن نه!با اون یکی بالش میگه پس زدم به اون بالش!! میگن بیخیال!با تشک جمله بساز! میگه تو شک داری... . . .
فیلسوف یعنی چه؟ وقتی فیل بین انسان و خورشید قرار گیرد بطوریکه سایه آن روی انسان بیفتد، به این پدیده فیلسوف میگویند.
. . .
به حیف نون میگن با اتوماتیک جمله بساز؟ میگه اووووووو تو ماتیک مالیدی!!!!
بابام یه چن روزیٍ رفته شهرستان واسه کارش!! نصفه شب بودش دیدم مامانم وحشتناک اومده میگه؛ امیـــــــــــــــــــــر بیدارشو ایمان(داداشم 5سالشه) تب کرده پاشو ببریمش بیمارستان!! آقا تا اینو گف مثٍ قرقی سوییچو برداشتم ماشینو از پارکینگ بیارم بیرون هیچی مامانمم اومد سوار شد با سرعتٍ نور رانندگی میکردم!! 3تا خیابونو ردش کردم!! میبینم مامانم یا حسین!!! ایمان کو؟؟ امیر؟؟ من؛ کجاس؟؟ مگه تو نیاوردیش؟؟ مامانم؛ آچمز مگه نگفتم تو بغلش کن بیارش؟؟؟ خاک تو سرت!! دور بزن ! جــــــــــــاش گـــــــــــذاشتـیـم!! رفتم خونه میبینم بچه زده زیرٍ گریه ترسیده زهره ترک شده!! بعد مامانم زده زیرٍ خنده میگه تقصیرٍ داداشٍ سر به هواته!!! خدا وکیلی مامانٍ نگران و حواس جمه من دارم؟؟ یه مدتیٍ فک و فامیل کلید کردن رو سوتی دادن نمیدنم قضیه چیه!!!!! . . . رفتم چراغ اتاق خواهرم رو شبیه وصل کنم گوشی رو دادم که نور رو بگیره ببینم چ میکنم میبنم نشسته داره بازی میکنی بعد چند دقیقه میگه بازیش باحاله چراغ رو ول کن نمیخوام . . . بابای دوستم داره میره حج،قسمت شما بشه، یه مرغ مینا دارن خیلی دوسش داره،مینا هم اونو خیلی دوست داره. قبل از اینکه بره هزارتا فیلم از خودش گرفته،تو فیلم به مینا سلام میکنه،قربون صدقه اش میره،گفت:هروقت رفتم این فیلما رو هر روز براش بذارید که احساس دلتنگی نکنه!!!!!! فک و فامیل حیوون دوسته ما داریم؟؟!!!؟؟!!!!
به اندازه تمام بودنت ، بعد از رفتنت ، نابودم کردي ! . . لغت نامه هاى دنيا را بايد آتش زد ! جلوى واژه ى نبودن نوشته اند : “عدم حضور شخصى يا چيزى” ؛ همين ! چقدر نبودن تو را ساده فرض مى کنند ؟! . . کوچک که بودم کشتي هايم که غرق مي شد سريع برگي از دفتر مشقم مي کندم و دوباره يکي عين آن را مي ساختم ! حالا ولي روزهاست که کشتي هايم غرق شده و تنها در حسرت آنم که چرا ديگر دفتر مشقي ندارم ؟!